سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، کارهای والا و ارجمند را دوستمی دارد و کارهای حقیر و خُرد را ناخوش می دارد [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عاشقان بیت الله
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» سخنان پند آمیز حضرت علی (ع)

 

جوانی علی (ع) الگویی برای جوانان

می گویند باید از حضرت علی (ع) الگو بگیریم! اما چگونه؟!... من یک جوان هستم! یک جوان با خصوصیات خاص دوران جوانی! یک جوان با شور و نشاط خاص این دوران که به خنده و تفریح ,  به شور و احساست نیاز دارد و الگویی که مرا به شور آورد

با تمام این حرفها , باز هم الگو برای تو و برای همه  , مولای متقیان است : و بخصوص جوانی شان

الگو گرفتن یک الگو

بله! خود امیر المومنین  در جوانی شان , الگو داشته اند. الگویشان نیز پیامبر بوده است . از علی (ع) از شش سالگی همراه و همراز پیامبر و در خانه ایشان زندگی می کرده اند و در همه امور زندگی شان , حتی جزیی ترین مسایل هم به پیامبر اقتدا می نمودند یعنی خود ایشان هم از یک انسان کامل و والای دیگر الگو می گرفته اند

اما چگونه؟

پیامبر اکرم (ص)  و علی(ع) همواره با هم بودند. از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خویشان دعوت عمومی در خانه خدا و حتی سفرههای تبلیغی پیامبر. علی (ع) همیشه اول صبح به دیدار پیامبر می رفت و آنگاه یکدیگر را شاداب در آغوش می کشیدند و احوال هم را می پرسیدند . آندو بزرگوار اوقات زیادی از شبانه روز را در کنار هم به کار و تلاش می پرداختند و گاه علی (ع) خالصانه عرق از پیشانی پیامبر پاک می کرد و ایشان صمیمانه از او تشکر می نمود

علی (ع)  خود در این باره می فرماید : (( پیامبر (ص) مرا در دامان خود پرورید. من کودک بودم , پیامبر مرا چون فرزند خود درآغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای می داد... هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار من اشتباهی رخ دهد. من همچون بچه شتری تازه که پیوسته به دنبال مادرش هست , دنبال او می رفتم . او هر روز نکته ای تازه ای از اخلاق برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم . ان حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید... من نوروحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم ... موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود))ـ

بسیار خوب!تمام این حرف ها درست ! اما حضرت علی (ع) , پیامبر را می دیده اند و وجود ایشان را لمس می کرده اند و به ایشان اقتدا می کرده اند اما من چه که حضرت علی (ع) را نمی بینم , چگونه می توانم از ایشان الگو بگیرم !؟

تاریخ که روح , افعال و رفتار امیرالمومنین را دیده و نقل کرده است . از او استفاده کن ! از دیدگان تاریخ!؟

شجاعت , جوانمردی و شورمندی حضرت علی (ع)

آری ! مگر تو نمی گفتی الگویی می خواهی که تو را به شور بیاورد . آنچه می تواند یک جوان را به شور بیاورد ,  دیدن حماسه آفرینی ها و شورمندی های کسی است که به او علاقه مند است . حال چه کس دیگری را سراغ داری که به اندازه امیرالمومنین , حماسه آفریده باشد

در همان کودکی که مصادف بود با آغاز بعثت پیامبر ,  کودکان به تحریک مشرکان پیامبر را آزار می دادند و سنگ می پراندند, با شجاعت از اطراف پیامبر دور می کرد . چه کسی , شب را در بستری پر خطر بجای دیگری , بجای محبوبش خوابیده و از آن شب بعنوان لذت بخش ترین شب عمرش یاد کرده است ؟ مگر رشادت های امیر المومنین در جنگ بدر را نشنیده ای؟ آن هنگام او فقط 25 سال داشته است و به گفته مورخین نیمی از کشته شدگان این جنگ با ضرب مشیر علی (ع) از پای درامده بودند. می دانی در جنگ احد زمانی که علی (ع) 26 سال داشت  , آنجا که در همان اوایل جنگ 9 پرچمدار لشگر دشمن را به خاک انداخت و بعد هنگامی که پیامبر در خطر محاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت می چرخید و از وجود مبارکشان محافظت می کرد همه مردم چه ندایی را از آسمان شنیدند

لا فتی الا علی , لا سیف الا ذولفقار

علی از همه جوان ها بهتر است و ذوالفقار او از همه شمشیرها  برنده تراست

اما جنگ خندق و شجاعت بی همتای علی (ع) و داوطلب شدن ایشان جهت مبارزه با عمروبن عبدو یکی از نیریمند ترین مردان عرب آری همانجا بود که پیامبر به واسطه اخلاص علی (ع) در این مقابله بی نظیر فرمود

ضربه علی یوم الخندق , افضل من عباده ثقلین

به راستی که چنین جمله ای در وصف هیچ دلیر مرد دیگری بیان نشده ! در ان زمان امیر المومنین 28 سال بیشتر نداشت!؟

در جنگ خیبر نیز هنگامیکه تمام مردان با تجربه و جنگ دیده سپاه اسلام شکست خورده بازگشتند , علی (ع) به میدان آمد و با فتح قلعه محکم و مقاوم خیبر ان پیروزی بزرگ را برای اسلام به ارمغان اورد

به راستی که هیچ جوان دیگری , چنین جوانی پر شور و هیجان انگیزی نداشته است

همه مردان بزگ تاریخ بشریت و پیشاپیش همه آنها علی (ع) در دوران جوانی از رموز موفقیت به خوبی بهره برده , راههای پر پیچ و خم آن را با درخشندگی پشت سر نهاده , توانسته اند کارهای بزرگی را به انجام رسانند

تفریح و شادی علی (ع)

می دانی ای دوست عزیز : من هم حرفهای تو را می پذیرم . اما جنگ و شور و حماسه بخشی از زندگی انسان است . چیزهای دیگری هم هستند که آدمی باید به آنها هم توجه کند. یک الگوی کامل , باید در ان زمینه ها هم حرف برای گفتن داشنه باشد. اینطور نیست ؟

حتما همینطور است و من به تو می گویم که امیر المومنین در آن موارد هم , الگویی قابل قبول و کامل ارایه می دهد . آخر تو درباره زندگی امیرامومنین چه فکر کرده ای؟

فکر می کنی تمام زندگی حضرت علی (ع) در جنگ و عبادت خلاصه شده؟

یعنی اینطور نبوده است !؟

نه که نبوده است ! حضرت علی (ع) , مردی خوش رو و خندان بوده اند . همیشه تبسم بر لب داشته اند که دل مومنان را شاد می کرده است . ایشان تفریح هم می کرده اند. منتها تفریح در دیدگاه امام علی (ع) ولگردی و اتلاف وقت یا روز را به شب رساندن نبود؟

پس تفریح علی (ع) چگونه بود؟

علی (ع) کار را تفریح می دانست

تفریح او را  ,  مسافرت ,کمک به دیگران ,تحصیل و تدریس ,  سرودن ,  نوشتن ,  حفظ و قرائت قران ,  مباحثه  ,  نگریستن به طبیعت و ورزش تشکیل می داد . پرداختن به ورزشهای شمشیر بازی ,  پرتاب نیزه ,  اسب سواری ,  کشتی ,  وزنه برداری و شرکت در مسابقات ورزشی هم برای ایشان جنبه تفریح داشته است

چقدر جالب بوده است ! احتمالا به دلیل همین دیدگاه امیرالمومنیننسبت به تفریح و زندگی بوده است که اگر سرتاسر زندگی شان را مرور کنیم , لحظه ای توقف و سکون در ان نمی یابیم. گویی حتی یک لحظه هم با لحظه قبلی اش مشابه نبوده است و درست بدلیل همین دیدگاه بود که شوخی و خنده هم در سیره مولای متقیان شکل دیگری داشت

امیر المومنین اهل شوخی و مزاح بود. اما نه شوخی های زننده و بی مزه ! بلکه مزاح های معنادار و آموزنده

هر گاه یکی از یاران و دوستانش را گرفته می دید با شوخی او را خوشحال می کرد تا اندکی از اندوهش کم شود. از همه مهمتر اینکه شادی علی (ع) هنگامی بود که یک کافر ,  مسلمانمی شد. جنگی به پیروزی ختم می شد ,  غذایی به فقیر می رساند ,  دل غمدیده ای را شاد می کرد ,  مشکلی را از کسی مرتفع می کرد و کودک یتیمی را ذوق زده می نمود

نکته دیگر هم این بود که مولای متقیان در شوخی هایش مراقب و محافظ حدود شرعی بود تا حتی به شوخی دروغ نگوید ,  دل مومنی را نشکند و یا با زن و دختر نامحرمی ,  شوخی نماید

علی(ع) و اتباط با زنان و دختران

به طور مثال همین چگونگی ارتباط داشتن با زنها و دخترهای نا محرم در جامعه  ,  یکی از معضلات امروز ما جوانهاست.بخاطر اینکه نه الگوی مناسبی در مورد ان ارائه شده و نه دیدگاه دین در مورد آن به خوبی مشخص و تبیین شده است. تازه ,  تندروی ها و کج روی های گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه کن

اگر به سیره امیرالمومنین دقت کنی ,  می بینی که حضرت  ,  در سنین جوانی با زنان سالخورده سلام و احوالپرسی می نمود ولی با دختران و زنان جوان نه ! حتی سلام هم نمی کرد . در حالیکه پیامبر در همان زمان با زنان و دختران جوان هم سلام و احوالپرسی می کردند چون زمانی که علی (ع) 20 ساله و در عنفوان جوانی چنین عمل می نمود ,  پیامبر اکرم قریب 50 سال از عمر شریفشان می گذشت. بنابراین از آنجا که احتمال پیش امدن گناه دست کم برای طرف مقابل دور از ذهن نبود ,  علی (ع)این تربیت شده مکتب پیامبر به عنوان یک جوان سعی داشت مسائل ارتباطی و حدود بین دختر و پسر و به عبارتی زن و مرد را مراعات کند. هر چند وجود نازنین آن حضرت مبراو پاکیزه از هرگونه آلودگی بود

از طرفی پیامبرسه دختر جوان به نامهای زینب ,  ام کلثوم و فاطمه در خانه داشتند ,  بااینکه علی(ع)از کودکی به این خانه رفت و آمد داشتند ,   اما در این رفت و امدها نهایت دقت را بعمل می آوردند. درحالی که همین علی (ع) در دوران خلافتش وقتی که حدود 60 سال سن داشت و همسر شهیدی را نیاز به کمک دید به یاری او شتافت

پس در ارتباط با افراد نامحرم ,  چیزی که بیش از همه اهمیت دارد

نیت و انگیزه طرفین و از همه مهمتر عدم امکان وجود مفسده در این ارتباط برای هر دو نفر است

یاری رساندن به نیازمند و در طلب رضای خدا آنهم در حد ضرورت مطلوبست و لیکن این سیره جدایی از بهانه جویی برای آشنایی و استمتاعات و لذت جویی و هرگونه آلودگی دیگر است

به راستی که کسی چون حضرت علی (ع) ,  در سنین جوانی اش و در ریزترین حرکات و رفتارهایش بهترین الگوی نسل جوان ماست



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی مرادیان ( دوشنبه 86/8/21 :: ساعت 11:20 صبح )
»» سخنان پند آمیز حضرت علی (ع)

* هر کسی به من کلمه ای بیاموزد مرا بنده خود کرده است.

* قناعت ثروتی است که پایانی ندارد.

* هر که خود را بشناسد، خدا را شناخته است.

* شجاع ترین مردم آن است که حرف حق را بزند.

* بزرگترین جهاد‌، مبارزه با نفس است.

* شمشیر آخته‌ دردست‌ مرد شجاع‌، عزیزتر از سخن‌ راست‌ نیست‌.

* زشت‌ ترین‌ سخن‌ راست‌، ستایش‌ انسان‌ از خویشتن‌ است.

* بهترین‌ گفتارها آن‌ است‌ که‌ عمل‌ تصدیق‌ کند.

* هرکه‌ نیکی‌ را از بدی‌ نشناسد، از چهارپایان‌ است‌ !

* باید مردم‌ در برابر حق‌ نزد تو مساوی‌ و یکسان‌ باشند.

* بر برادر تو همان‌ حقی‌ است‌ که‌ تو داری.

* من‌ گواهی‌ شخص‌ فاسق‌ را جز علیه‌ خودش‌ قبول‌ نمیکنم‌.

* نیکی‌ و احسان‌ را جز آدم‌ نادان‌ رد نمیکند.

* یتیم‌ را با آنچه‌ که‌ فرزندان‌ خود را ادب‌ میکنی‌، تادیب‌ کن.

* آنکس‌ که‌ تو را بیم‌ دهد، مانند کسی‌ است‌ که‌ تو را مژده‌ دهد.

* دشمن‌ دانا از دوست‌ نادان‌ بهتر است‌.

* دوری‌ و جدایی‌ دوستان‌ ، غربت‌ و تنهایی‌ است.

* حاجت‌ از دست‌ دادن‌ بهتر که‌ از نااهل‌ خواســتن‌ !

* آرزوهایتان‌ را به‌ کسانی‌ متوجه‌ کنید که‌ دلهایتان‌ آنها را دوست‌ دارد.

* شکیبایی‌ مرکبی‌ است‌ که‌ خسته‌ نشود.

* شخصیت‌ مرد زیر زبان‌ اوست‌.

* عبرتها چه‌ بسیار است‌، لیکن‌ پند گرفتن‌ کمتر است.

* اگر درباره‌ کسی‌ مشکوک‌ باشید، به‌ دوستانش‌ نگاه‌ کنید.

* هر تنفس‌ انسان‌ گامیست‌ که‌ بسوی‌ مرگ‌ بر میدارد.

* مردم‌ دشمن‌ چیزهایی‌ هستند که‌ نمیدانند.

* بهترین‌ زهدها، پنهان‌ داشتن‌ آن‌ است.

* شگفتا! آیا خـلافت‌ و حـکومت‌ با رفاقت‌ و خویشی‌ هم‌ میشود ؟!

* عدالت‌ زمامدار نیکوتر از خیر روزگار است.

* هرگز کسی‌ را به‌ مبارزه‌ و جنگجویی‌ دعوت‌ نکن.

* روز دادستانی‌ و عدالت‌ از ظ‌الم‌، سختتر از روز ستم‌ بر ستمدیده‌ است.

* حکومت‌ خود را با ریختن‌ خون‌ حرام‌، استوار نکن‌.

* هرگز یاور ستمکار نباش‌.

* حکمت‌ را با نااهل‌ نگویید که‌ به‌ حکمت‌ ستم‌ کرده‌اید.

* به‌ گوینده‌ نگاه‌ نکن‌، حرف‌ را در نظ‌ر بگیر.

* بزرگواری‌ با خرد و ادب‌ است‌، نه‌ با اصل‌ و نسب‌.

* عقل‌ و خرد، شمشیر برنده‌ایست.

* دانش‌ نگهبان‌ توست‌، در حالیکه‌ تو ثروت‌ را باید محافظت‌ کنی.

* بی‌ ارزشترین‌ مردم‌، کم‌ دانشترین‌ آنهاست.

* دانشمندان‌، به‌ علت‌ کثرت‌ نادانان‌ غریبند.                                 

* مرگ‌ بزرگ‌ همان‌ فقر و بینوایی‌ است.

* فقر و تنگدستی، مرد باهوش‌ را گنگ‌ و لال‌ میکند.   

* انسان‌ به‌ نعمتی‌ نمیرسد مگر اینکه‌ نعمت‌ دیگری‌ را از دست‌ میدهد.

* از قرض‌ کردن‌ بپرهیزید

* قرض‌ کردن‌ زبونی‌ و خواری‌ است‌.

* غم‌ وغصه‌ نیمی‌ از پیری‌ است‌.

* قصاص‌ و انتقام‌ قبل‌ از جنایت‌، درست‌ نیست‌.

* من‌ به‌ خاط‌ر سوء ظن و بدگمانی، کیفر نمیدهم‌.

* تو را از عجله‌ و شتاب‌ در سخن‌ و کار نهی‌ میکنم‌.

* خداوند به‌ مردم‌ پناه‌ داده‌ تا از ستم‌ دور باشند.

* زمامداران‌ بوسیله‌ ظ‌لم‌ آزمایش‌ میشوند.

* با توده‌ جماعت‌ باشید، چراکه‌ دست‌ خدا با جماعت‌ است‌.

* هرکه‌ از حق‌ تجاوز کند راهش‌ گم‌ میشود.

* زکات‌ پیروزی‌ عفو و بخشش‌ است‌.

* ذمه‌ء من‌ در گرو آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ میگویم‌.

* صفتی‌ بدتر از دروغ‌ وجود ندارد.

* برای دنیا به گونه ای زندگی کن که گویی تا ابد زنده ای و برای آخرت به گونه ای زندگی کن که گویی لحظه مرگت نزدیک است

* فرزندان‌ خود را بااخلاق‌ خود تربیت‌ نکنید، زیرا که‌ آنان‌ برای‌ زمانی‌ غیراز زمان‌ شما خلق‌ شده‌اند.

* هیچ‌ فقیری‌ گرسنه‌ نمانده‌ مگر درسایه ‌آنکه‌ ثروتمندی‌ از حق ‌او بهره‌مند گشته‌ است.

* چون‌ تو به‌ جانب‌ مرگ‌ میروی‌ و مرگ‌ جانب‌ تو می‌آید، زود به‌ یکدیگر خواهید رسید.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی مرادیان ( دوشنبه 86/8/21 :: ساعت 11:18 صبح )
»» پند هایی از ائمه

پند هایی از ائمه

دوست خوب

امام صادق (ع) فرمودند : دوست خوب کسی است که :

الف - در ضاهر و باطن تو را دوست بدارد .

ب - آبروی تو را آبروی خود بداند .

ج - با دست یافتن به مال و مقام روش خود را تغییر ندهد .

د - در ضمینه رفاقت از آنچه در اختیار دارد مضائقه نکند .

ه - تو را در سختی ها تنها نگذارد .

پندهای حضرت محمد (ص)

مردی خدمت رسول اکرم (ص) رسید . عرض کرد : یا رسول الله !

بر من عملی بیاموز که خدا مرا دوست داشته باشد و مردم نیز مرا

دوست داشته باشند و مال من زیاد گردد و بدن من سالم گردد و عمر

بر من طولانی شود و با شما در قیامت محشور گردم .

پیامبر (ص) در جواب فرمودند : این شش خصلت است و احتیاج

به شش خصلت نیز دارد .

1-هر گاه بخواهی خداوند تو را دوست بدارد ، از غیر او پروا کن

و تقوا پیشه کن .

2- هر گاه بخواهی مردم تو را دوست بدارند ، به آنان نیکی کن و

چشم طمع به دارایی انان نداشته باش .

3- هر گاه بخواهی خداوند ثروتت را افزون کند ، مالت را پاک

گردان (واجبات مالی خود را ادا کن )

4- هر گاه بخواهی خداوند بدنت را سالم بگرداند ، بسیار صدقه بده .

5- هر گاه خداوند عمرت را طولانی کند ، صله رحم کن .

6- هر گاه بخواهی خداوند تو را با من محشور کند ، سجده هایت را

طولانی کن .

پرهیز از دوستی سه دسته !

امام صادق (ع) فرمود :

از دوستی سه کس بپرهیز : خیانت پیشه،ستمکار و سخن چین

زیرا کسی که به دیگری خیانت کرد ، روز دیگر نیز به تو خیانت

خواهد نمود؛و ان کس که به دیگری ستمی کرد ، روز آینده به تو

ستم خواهد نمود؛و کسی که نزد تو سخن چینی کرد ، به زیان

تو نیز سخن چینی خواهد کرد .

 


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی مرادیان ( دوشنبه 86/8/21 :: ساعت 11:16 صبح )
»» مهدی (علیه اسلام) به چه معنا

    علت نام مهدی

  بسم الله الرحمن الرحیم

چراحضرت مهدی (علیه اسلام) را مهدی می نامند: علت این است که حضرت هدایت شده به تمام امور اشکار و پنهان می باشد. از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که فرمودند :«و انما سمی المهدی،لانه یهدی الی امر خفی ویستخرج التوراه والانجیل من ارض یقال  لها انطاکیه»یعنی به این جهت نام مبارک قائم (علیه السلام) مهدی نامیده شد که او از جانب خدا به هر کار نهان و سری هدایت می شود و تورات و انجیل را از نقطه ای از زمین که انطا کیه (قسمتی از شام می باشد )نام دارد خارج می سازد


(ملاحم ابن طاوس ص 67)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی مرادیان ( دوشنبه 86/8/21 :: ساعت 11:13 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سخنان پند آمیز حضرت علی (ع)
سخنان پند آمیز حضرت علی (ع)
پند هایی از ائمه
مهدی (علیه اسلام) به چه معنا

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 7176
» درباره من

عاشقان بیت الله

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب